ابعاد بی پناهی

کودک بی پناه

کودک بی‌پناه کودکی است که در اثر فقر، محرومیت، بیماری، عدم مراقبت و عدم صلاحیت فردی و اخلاقی پدر، مادر و یا سرپرست قانونی وی سلامت جسمانی، روحی و همچنین تربیت اخلاقی او آسیب دیده و یا در معرض تهدید قرار گرفته باشد در حالی که صدای دادخواهی و مظلومیت او به گوش کسی نمی‌رسد و به حقوق او دور از چشم جامعه تجاوز می‌شود و او توان دفاع از خود را ندارد.
۱- کودکان بیمار و خانواده های ناتوان از پرداخت هزینه ها درمان:
کودکان بیمار نیازمند حمایت و مراقبت ویژه‌ای هستند، اما خانواده‌هایی که از نظر مالی در تنگنا هستند، با چالش‌های بزرگی در تأمین هزینه‌های درمان روبرو می‌شوند. این ناتوانی مالی نه تنها سلامت جسمی کودکان را تهدید می‌کند، بلکه فشارهای روانی و اجتماعی زیادی نیز بر خانواده‌ها وارد می‌آورد.
۲- کودکان بازمانده از تحصیل:
کودکان بازمانده از تحصیل به دلیل فقر، مشکلات خانوادگی یا بحران‌های اجتماعی، فرصت‌های آموزشی را از دست می‌دهند و این موضوع می‌تواند به چرخه فقر و نابرابری‌های اجتماعی دامن بزند.
۳- کودکان آزاردیده روحی و جسمی:
رفتارها و اقداماتی که به عمد یا به صورت غیرمسئولانه از سوی افراد دیگر بر روی کودکان اعمال می‌شود و به سلامت جسمی و روانی آنها آسیب می‌زند. این آسیب‌ها می‌تواند شامل تنبیه‌های جسمی، سوﺀاستفاده‌های عاطفی یا حتی نادیده گرفتن نیازهای اساسی کودک باشد.
۴- کودکان معتاد و توزیع کننده مواد مخدر:
کودکان ممکن است به دلایلی مانند فقر، سوﺀاستفاده خانوادگی، بی‌خانمانی، یا فشار محیطی و گروهی به دنیای مواد مخدر وارد شوند، این کودکان اغلب دچار مشکلات جسمی و روانی شدید می‌شوند که می‌تواند رشد و تکامل آن‌ها را مختل کند. این کودکان ممکن است از تحصیل باز بمانند و در معرض انواع سوﺀاستفاده و بهره‌کشی قرار گیرند.
کودکان توزیع‌کننده مواد مخدر معمولاً توسط باندها فریب داده می‌شوند و برای انجام کارهای خطرناک مورد استفاده قرار می‌گیرند. این کودکان نه تنها با خطرات قانونی و کیفری مواجه هستند، بلکه جانشان نیز در معرض خطر جدی است.
۵- کودکان خرید و فروش شده:
خرید و فروش کودکان شامل قاچاق، بهره‌کشی و سوﺀاستفاده از کودکان است، که معمولاً برای اهدافی مانند کار اجباری، سوﺀاستفاده جنسی یا حتی فرزندخواندگی‌های غیرقانونی صورت می‌گیرد.
این عمل غیر انسانی نه تنها نقض حقوق بشر است، بلکه عواقب جدی برای سلامت روانی و جسمی کودکان به همراه دارد.کودک بی پناه

۶- کودکان گرسنه همراه با سوﺀ تغذیه حاد:
کودکانی که به دلیل عدم دسترسی به غذاهای کافی و مغذی، دچار کمبود شدید مواد مغذی و انرژی هستند. این وضعیت معمولاً ناشی از فقر، جنگ، بلایای طبیعی، یا نارسایی‌های اجتماعی و اقتصادی است. سوﺀ تغذیه حاد می‌تواند به مشکلات جدی سلامتی منجر شود، از جمله کاهش رشد، ضعف سیستم ایمنی، و در موارد شدیدتر، مرگ.
۷- کودکان آسیب پذیر اجتماعی:
کودکانی که به دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی یا خانوادگی در معرض خطرات بیشتری قرار دارند. این کودکان معمولاً با مشکلاتی مانند فقر، عدم دسترسی به آموزش، بدرفتاری، بی‌سرپرستی، و یا زندگی در محیط‌های ناامن روبه‌رو هستند.
بسیاری از کودکان آسیب‌پذیر در خانواده‌های کم درآمد زندگی می‌کنند و به همین دلیل از دسترسی به نیازهای اساسی مانند غذا، مسکن، و بهداشت محروم هستند.
۸- کودکان کار اجباری و بدون مزد:
کودکانی که تحت شرایط غیرقانونی و استثمارگرانه مجبور به انجام کارهای سخت و طولانی‌مدت می‌شوند، بدون اینکه دستمزدی دریافت کنند. این وضعیت معمولاً در نتیجه فقر و عدم دسترسی به آموزش رخ می‌دهد و می‌تواند به مشکلات جدی جسمی و روانی منجر شود.
۹- کودکان ناتوان از دفاع خود در برابر همسالان:
کودکانی که به دلایل مختلف، مانند ناتوانی‌های جسمی، مشکلات روانی، یا کمبود مهارت‌های اجتماعی، قادر به مقابله با تهدیدات یا آزارهای همسالان نیستند. این کودکان معمولاً در معرض خطر خشونت، آزار و اذیت و تبعیض قرار دارند.
۱۰- کودکان با کمبود عاطفه و محبت در خانواده :
کودکانی که در خانواده با کمبود عاطفه و محبت روبرو هستند، معمولا در خانواده‌هایی با والدین غایب، بی‌تفاوت، پرخاشگر، دارای مشکلات ارتباطی، اختلالات روانی، یا مشکلات اقتصادی شدید بزرگ می‌شوند.این کمبود می‌تواند به شکل کمبود ابراز محبت فیزیکی و کلامی، عدم توجه به نیازهای عاطفی کودک، و یا وجود خشونت باشد.
۱۱- کودکانی که مدام مورد تحقیر، تهدید و مقایسه با دیگران قرار میگیرند:
این کودکان معمولا در خانواده‌هایی با والدین کنترل‌گر، دارای مشکلات روانی، انتظارات غیر واقعی، یا بی‌تفاوت، و یا در خانواده‌هایی با خشونت خانگی بزرگ می‌شوند. این رفتارها نشانه‌ای از سبک فرزندپروری ناسالم و محیطی آسیب‌زا هستند.

۱۲- کودکان وادار شده به تکدی گری و بزهکاری:
کودکان وادار شده به تکدی‌گری و بزهکاری، اغلب قربانیان فقر شدید، بی‌سرپرستی، سوﺀاستفاده و یا بهره‌کشی هستند. آنها ممکن است توسط خانواده، گروه‌های مجرمانه یا افراد سودجو بکار گرفته شده و کنترل شوند.
۱۳-کودکان زندانی:
کودکان زندانی به کودکانی گفته می شود که به دلیل جرائم مادرانشان به همراه آنها در زندان نگهداری می‌شوند. به مادران زندانی این حق داده شده ‌است که کودک خود را تا سن دو سال نزد خود در زندان نگهداری کنند. بعد از دو سال، در صورتی که زندانی، خانواده ای در بیرون از زندان داشته باشد، کودک به آن‌ها تحویل داده می‌شود، در غیر اینصورت نگهداری کودک در زندان همراه مادر ممکن است تا ۶ سالگی نیز ادامه پیدا کند و بعد از آن، کودک برای گذراندن مدرسه، به بهزیستی تحویل داده می‌شود.


آسیب‌های وارده به کودکان زندانیان مادر می‌تواند به چندین شکل و در ابعاد مختلفی بروز کند که شامل موارد زیر است:
• کودکان ممکن است به دلیل زندگی در محیطی پرتنش و ناامن، دچار اضطراب، افسردگی و اختلالات روانی شوند. این شرایط می‌تواند بر سلامت روانی آن‌ها تأثیر منفی بگذارد و احساس ترس و ناامیدی را در آن‌ها ایجاد کند.
• شرایط نامناسب زندگی در زندان می‌تواند بر سلامت جسمی کودکان تأثیر بگذارد. عدم دسترسی به تغذیه مناسب و مراقبت‌های بهداشتی می‌تواند به مشکلات جسمی منجر شود.
• کودکان ممکن است تحت تأثیر رفتارها و نگرش‌های سایر زندانیان قرار بگیرند. این تأثیرات می‌توانند شامل یادگیری رفتارهای منفی، تقلید از رفتارهای پرخطر یا حتی ایجاد احساس عادی‌سازی نسبت به خشونت و جرم باشند.
• کودکان ممکن است با احساسات پیچیده‌ای مانند خشم، ناامیدی و سردرگمی مواجه شوند. این احساسات می‌توانند بر روابط عاطفی آن‌ها با دیگران تأثیر بگذارند.
• زندگی در زندان ممکن است فرصت‌های محدودی برای تعاملات مثبت و سالم با دیگران فراهم کند. این کمبود می‌تواند بر مهارت‌های اجتماعی و عاطفی کودکان تأثیر منفی بگذارد.
• عدم دسترسی به آموزش مناسب، فعالیت‌های تفریحی و محیط‌های سالم می‌تواند به مشکلاتی در یادگیری و توسعه مهارت‌ها منجر شود.
• کودکان ممکن است به دلیل زندگی در زندان با برچسب‌های منفی و طرد اجتماعی به دلیل عدم جامعه پذیری مواجه شوندکه می‌تواند بر هویت، خودباوری و روابط اجتماعی آن‌ها تأثیر بگذارد و منجر به انزوا و احساس تنهایی شود.
ما چگونه باید از کودکی که ۶سال در زندان نگهداری شده توقع جامعه پذیری داشته باشیم؟

۱۴-کودکان مستقر در کانون های اصلاح و تربیت:
کودکان مستقر در کانون‌های اصلاح و تربیت، کودکانی هستند که به دلایل مختلف قانونی یا رفتاری به این مراکز ارجاع داده شده‌اند. این مراکز معمولاً به منظور اصلاح رفتار و بازپروری این کودکان تأسیس می‌شوند و هدف آن‌ها حمایت از کودکان و نوجوانانی است که در معرض رفتارهای بزهکارانه یا مشکلات اجتماعی قرار دارند. کودکان در کانون‌های اصلاح و تربیت ممکن است به دلایل مختلفی در این مراکز قرار بگیرند، از جمله:

۱-۱۴. ارتکاب بزهکاری و جرایم قانونی:
این دسته از کودکان به دلیل ارتکاب جرایم مختلف، مانند دزدی، خشونت، حمل مواد مخدر، یا جرایم دیگر، به کانون‌های اصلاح و تربیت منتقل می‌شوند. بسیاری از این کودکان ممکن است در سنین نوجوانی باشند و به دلایل مختلف اجتماعی یا خانوادگی وارد چرخه جرم و بزهکاری شده‌اند.
۲-۱۴. آسیب‌های اجتماعی و خانوادگی:
کودکانی که به دلیل مشکلات خانوادگی یا اجتماعی، مانند طلاق والدین، خشونت خانگی، فقر شدید، یا اعتیاد والدین، در معرض رفتارهای ناهنجار قرار گرفته‌اند، ممکن است رفتارهای پرخطر یا ضد اجتماعی از خود بروز دهند و به همین دلیل به مراکز اصلاح و تربیت ارجاع داده شوند.
۳-۱۴. کودکان آسیب‌دیده و قربانی:
در برخی موارد، کودکان به دلیل تجربه‌های آسیب‌زا مانند آزارهای جسمی، جنسی یا روانی در خانه یا جامعه، ممکن است در رفتارهای خود واکنش‌های منفی نشان دهند. این کودکان ممکن است به کانون‌های اصلاح و تربیت فرستاده شوند، حتی اگر خودشان قربانی شرایط سخت یا آزارهای روانی و جسمی باشند.
۴-۱۴. کودکان دارای مشکلات روانی و رفتاری:
برخی از کودکان که دارای مشکلات روانی یا رفتاری هستند، به دلیل ناتوانی در کنترل رفتار خود، وارد بزهکاری می‌شوند و به این مراکز منتقل می‌شوند. این مشکلات می‌تواند شامل اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیت و رفتارهای انفجاری باشد که به تشدید مشکلات اجتماعی و قانونی آنان منجر می‌شود.
۵-۱۴. کودکان در خانواده‌هایی که در آن‌ها مشکلات جدی وجود دارد، مانند فقر، بی‌کاری، یا عدم توجه به نیازهای کودک، بیشتر در معرض آسیب‌های اجتماعی و بزهکاری قرار دارند. این کودکان ممکن است به دلیل بی‌توجهی یا سوﺀاستفاده از آن‌ها وارد رفتارهای ناهنجار شده و به کانون‌های اصلاح و تربیت فرستاده شوند.
۶-۱۴. کودکان در معرض فشارهای اجتماعی و همسالان:
در بسیاری از موارد، کودکان به دلیل فشار همسالان یا جو اجتماعی اطراف خود وارد بزهکاری می‌شوند. گروه‌های همسالانی که به رفتارهای غیرقانونی یا ضد اجتماعی تمایل دارند، می‌توانند بر تصمیمات و رفتارهای یک کودک تأثیرگذار باشند. کودکانی که در این شرایط قرار می‌گیرند، ممکن است به کانون‌های اصلاح و تربیت منتقل شوند.
مشکلات و چالش‌ها برای کودکان در کانون‌های اصلاح و تربیت:
زندگی در کانون‌های اصلاح و تربیت برای بسیاری از کودکان چالش‌برانگیز است. این مشکلات شامل موارد زیر می‌شود:
۱. عدم دسترسی به حمایت روانی مناسب: بسیاری از کودکان در کانون‌های اصلاح و تربیت نیازمند درمان و مشاوره روانی هستند تا مشکلات روانی و رفتاری خود را حل کنند. متأسفانه، برخی از این مراکز ممکن است فاقد برنامه‌های روانشناختی و مشاوره‌ای مناسب باشند.
۲. نگرانی‌های مربوط به رفتارهای خشونت‌آمیز: برخی از کودکان ممکن است در این مراکز در معرض رفتارهای خشونت‌آمیز از دیگر نوجوانان قرار بگیرند. این وضعیت می‌تواند مشکلات روانی آنها را تشدید کند.
۳. عدم حمایت از فرآیند بازپروری: اگر کانون‌ها نتوانند فرآیند بازپروری مؤثری را فراهم کنند، کودکانی که به این مراکز منتقل می‌شوند، ممکن است پس از خروج از مرکز به رفتارهای قبلی خود بازگردند و مجدداً وارد چرخه بزهکاری شوند.
۴. تأثیرات اجتماعی و خانوادگی: کودکان در کانون‌های اصلاح و تربیت ممکن است از روابط اجتماعی و خانوادگی خود محروم شوند، که این مسأله می‌تواند به انزوا، افسردگی و مشکلات دیگر منجر شود.

محیط اجتماعی آسیب‌زا می‌تواند تأثیر عمیق و ماندگاری بر سلامت روانی کودک بگذارد و او را در معرض خطر جدی افکار خودکشی قرار دهد.
کودکان در چنین شرایطی اغلب قادر به بیان احساسات خود به صورت کلامی نیستند و افکار خودکشی ممکن است تنها راهی برای بیان درد و رنج آن‌ها به نظر برسد.
۱۵-کودکان در اندیشه خودکشی:
خودکشی زمانی است که یک کودک یا نوجوان عمداً باعث مرگ خود شود. یک نوجوان ممکن است قبل از اقدام به خودکشی فکر کند که دلش می‌خواهد بمیرد که به این افکار«افکار خودکشی» می‌گویند. او هم چنین ممکن است رفتار خودکشی داشته باشد. این زمانی است که یک نوجوان روی انجام کارهایی متمرکز می‌شود که باعث مرگ خودش می‌شود.


کودکانی که در اندیشه خودکشی هستند، معمولاً با مشکلات عاطفی، روانی یا اجتماعی شدید دست و پنجه نرم می‌کنند. این کودکان ممکن است در سنین مختلف، از کودکی تا نوجوانی، با افکار یا رفتارهای خودکشی روبه‌رو شوند. برخی از ویژگی‌ها و شرایطی که باعث می‌شود کودکی به چنین افکاری دچار شود عبارتند از:
۱. افسردگی و اضطراب شدید: بسیاری از کودکان که در اندیشه خودکشی هستند، ممکن است دچار افسردگی مزمن یا اضطراب غیرقابل کنترل باشند. این اختلالات ممکن است به احساس درماندگی، بی‌ارزشی و ناامیدی منجر شود که به افکار خودکشی ختم می‌شود.
۲. آزار و اذیت جسمی یا روانی: کودکانی که تجربه‌ی آزارهای جسمی، جنسی یا روانی (مثل قلدری در مدرسه) دارند، بیشتر در معرض افکار خودکشی قرار می‌گیرند. این آزارها می‌توانند احساس بی‌پناهی و تنهایی شدید را در کودک ایجاد کنند.
۳. مشکلات خانوادگی: کودکانی که در خانواده‌های دچار مشکلات جدی مانند طلاق، خشونت خانگی، یا اعتیاد والدین زندگی می‌کنند، ممکن است به دلیل احساس عدم حمایت یا امنیت دچار افکار خودکشی شوند.
۴. تجربه بحران‌های شدید: از دست دادن یکی از عزیزان، شکست در روابط عاطفی یا مشکلات تحصیلی می‌تواند موجب فشار روانی شدید شود که کودک را به اندیشه خودکشی می‌اندازد.
۵. عدم توانایی در مقابله با استرس: برخی از کودکان به دلیل فقدان مهارت‌های مقابله‌ای و راه‌های سالم برای مدیریت استرس و احساسات، نمی‌توانند با چالش‌های زندگی کنار بیایند و در نتیجه ممکن است به خودکشی فکر کنند.
۶. اختلالات روانی دیگر: کودکانی که مبتلا به اختلالات روانی مانند اختلال شخصیت مرزی، اختلالات خوردن (مثل بی‌اشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی) یا اختلالات رفتاری هستند، نیز ممکن است دچار افکار خودکشی شوند.
۷. محیط‌های اجتماعی آسیب‌زا: زندگی در محیط‌هایی با فقر شدید، بی‌کاری والدین یا کمبود منابع اجتماعی می‌تواند به احساس ناتوانی و ناامیدی در کودک منجر شود.
محیط‌های اجتماعی آسیب‌زا می‌تواند یکی از عوامل مهم در شکل‌گیری افکار خودکشی در کودکان باشد. این محیط‌ها معمولاً با شرایط دشوار اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی همراه هستند که در آن‌ها کودک احساس بی‌پناهی، تنهایی یا بی‌ارزشی می‌کند. در چنین محیط‌هایی، کودک ممکن است فرصت‌های محدودی برای رشد روانی، عاطفی و اجتماعی داشته باشد که به مشکلات روحی و روانی او دامن می‌زند.
برخی از ویژگی‌های محیط‌های اجتماعی آسیب‌زا که می‌توانند بر روان کودک تاثیر منفی بگذارند عبارتند از:
۱-۷. فقر اقتصادی
کودکان در خانواده‌های فقیر ممکن است با مشکلات اقتصادی جدی مواجه شوند. فقر می‌تواند به کاهش دسترسی به منابع آموزشی، بهداشتی، و اجتماعی منجر شود. نبود امکانات برای فعالیت‌های تفریحی، تحصیلی، یا بهداشتی باعث می‌شود که کودک احساس کند از جامعه و همسالان خود جدا شده است. این امر می‌تواند به افزایش احساس ناامیدی و بی‌ارزشی در کودک منجر شود.
۲-۷. بیکاری والدین
کودکان در خانواده‌هایی که والدینشان شغل ثابت و مناسبی ندارند یا بیکار هستند، ممکن است شاهد استرس و نگرانی‌های مالی و اجتماعی والدین خود باشند. این شرایط می‌تواند به ایجاد اضطراب، افسردگی و احساس بی‌ثباتی در کودک منجر شود. علاوه بر این، فشارهای اجتماعی ناشی از وضعیت اقتصادی خانواده می‌تواند موجب احساس شرمندگی و انزوای کودک شود.
۳-۷. محرومیت از فرصت‌های آموزشی و اجتماعی
در محیط‌های اجتماعی آسیب‌زا، کودکان ممکن است به دلیل مسائل اقتصادی یا فرهنگی نتوانند به‌طور مؤثر از فرصت‌های آموزشی بهره‌مند شوند. این محرومیت‌ها ممکن است به افزایش احساس ناتوانی، خجالت و ناتمامی در کودک منجر شود. وقتی کودکان نمی‌توانند به درستی از آموزش و مهارت‌های اجتماعی بهره‌مند شوند، ممکن است احساس کنند که توانایی موفقیت یا پیشرفت در زندگی را ندارند.
۴-۷. خشونت اجتماعی و بی‌اعتمادی به جامعه
کودکانی که در جوامع با نرخ بالای جرم و خشونت زندگی می‌کنند، احتمالاً با ترس از آسیب‌های جسمی یا روانی روبه‌رو هستند. این محیط‌ها می‌توانند به شکل‌گیری احساس ناامیدی، بی‌اعتمادی به دیگران و تنهایی در کودک منجر شوند. در چنین محیط‌هایی، کودک ممکن است قادر به شناسایی حمایت‌های اجتماعی نباشد و به همین دلیل به شدت احساس آسیب‌پذیری کند.

۵-۷. عدم حمایت اجتماعی
در جوامع آسیب‌زا، ممکن است شبکه‌های حمایتی خانوادگی یا اجتماعی ضعیف باشند. این عدم حمایت می‌تواند به احساس تنهایی، استرس و بی‌پناهی در کودک منجر شود. برای بسیاری از کودکان، خانواده و دوستان نزدیک منبع اصلی حمایت عاطفی هستند و در صورتی که این حمایت‌ها وجود نداشته باشد، کودک ممکن است به افکار خودکشی دچار شود.
۶-۷. تبعیض و تبعیض اجتماعی
کودکانی که در محیط‌هایی زندگی می‌کنند که در آن‌ها تبعیض نژادی، قومی، جنسیتی یا اجتماعی وجود دارد، ممکن است احساس بی‌ارزشی و انزوا کنند. تجربه‌های تبعیض و نابرابری می‌تواند به طور جدی بر اعتماد به نفس و روحیه کودک تأثیر منفی بگذارد و در نتیجه، کودک به افکار و رفتارهای خودکشی دچار شود.
۷-۷. اعتیاد در خانواده
وجود مشکل اعتیاد در خانواده، به‌ویژه اگر به خشونت خانگی یا عدم توجه به نیازهای عاطفی و جسمی کودک منجر شود، می‌تواند به شدت بر روان کودک تاثیر بگذارد. کودکان در چنین شرایطی اغلب احساس تنهایی، رهاشدگی و حتی شرمندگی می‌کنند و ممکن است در پی یافتن راهی برای رهایی از این وضعیت، افکار خودکشی را در ذهن خود پرورش دهند

کودکانی که در محیط‌های اجتماعی آسیب‌زا رشد می‌کنند، ممکن است در بزرگسالی هم با مشکلات روانی و اجتماعی روبه‌رو شوند. این کودکان ممکن است نتوانند روابط سالم برقرار کنند، اعتماد به نفس پایین‌تری دارند و در مواجهه با چالش‌های زندگی، از مهارت‌های مقابله‌ای ضعیفی برخوردار هستند.

  • حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای رئیسی 
  • ریاست محترم قوه قضائیه
  • با سلام وتحیات   
  • مستحضر هستید که کودکان، ارزشمندترین سرمایه‌های ملی و آینده‌سازان هر کشور هستند و بی‌شک هرگونه کوتاهی و عدم رسیدگی به‌موقع به نیازهای اساسی و واقعی آن‌ها می‌تواند کشور را دچار بحران کرده و سد راه توسعه پایدار گردد و متأسفانه باید گفت که این عدم رسیدگی به‌موقع، کودکان محروم و بی‌پناه را با انبوهی از ناهنجاری‌های اجتماعی از قبیل فقر، گرسنگی، بیماری، اعتیاد، خرید و فروش، کار و ترک تحصیل مواجه کرده و درمجموع موجب تجاوز به حقوق آنان شده است.
  • مؤسسه غیردولتی حمایت از کودکان بی‌پناه «کمک»، به شماره ثبت 35546 سازمانی است مردم‌نهاد که با هدف حمایت همه ‌جانبه از حقوق کودکان محروم و بی‌پناه در جهت تأمین نیازهای اساسی مادی و معنوی آن‌ها تأسیس و فعالیت می‌نماید.
  • با این توضیح مختصر ضمن ارسال یک نسخه از طرح «حمایت از کودکان زندان» در خصوص کودکان بی پناهی که بالاجبار باید در کنار مادران مجرم خود دوران کودکی را در زندان سپری کنند، به استحضار می رساند این موسسه در راستای اهداف خود آمادگی دارد تا نسبت به همکاری با آن قوه محترم در جهت مرتفع نمودن این معضل که همانا می تواند تغییر نگاه جامعه و همچنین نهاد ها و سازمان های بین المللی را هم به دنبال داشته باشد اعلام می دارد.
  • بدیهی است این اقدام به جا، خیرخواهانه و شایسته می تواند برگ زرین دیگری از افتخارات شما باشد که ضمن صدقه جاریه رضای خداوند بزرگ را در پی داشته باشد.
  • توفیق جنابعالی را درراه خدمت بیشتر از پروردگار مهربان خواستار است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *